سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه کارهایی انجام می دهیم که بقیه دوستمان ندارند؟ چگونه فردی دوست

به‌راحتی می‌توان اظهار کرد که همه می‌خواهند توسط اطرافیان دوست داشته شوند. اما چیزی که ما در پی آن هستیم، این هست که اطرفیان‌مان از معاشرت با ما لذت ببرند و بخواهند که دائماً کنار ما باشند. اگرچه گاهی وقت‌ها با یک سری اخلاقیات و کارها، این احتمال را از بین می‌بریم.

براساس باورِ رفتارشناسان و مشاوران حرفه‌ای، موارد و معیارهایی فراگیر وجود دارد که انجام آن‌ها توسط شما، وجهه‌تان را به سمت‌وسوی منفی و فردی دوست نداشتنی سوق می‌دهد. این هفت مورد عبارت‌اند از:

  1. درباره خودتان خیلی حرف می‌زنید

حتی اگر عاشق حرف‌زدن راجب خودتان هستید، از این کار به‌خاطر سربردنِ حوصل? دیگران اجتناب کنید. چون شما را به فردی دوست نداشتنی تبدیل می کند.

البته این‌که بخواهید اطلاعاتی راجب خودتان به اشتراک بگذارید کاملاً طبیعی است. درواقع، تحقیقات ثابت کرده که دوست داشتنی‌ترین موضوع مردم برای حرف‌زدن، خودشان است. براساس تحقیقی در سال 2012 در دانشگاه هاروارد، مردم بیش از 30 یا 40% از مکالم? خود را به حرف‌زدن راجب خودشان اختصاص می‌دهند (تحقیقات قبل‌تر از این، حتی به 60% اصرار می‌ورزید).

با این‌که هم? ما این‌کار را می‌کنیم، اما اگر کل روز را به این داستان اختصاص دهیم اطرافیان از ما منزجر می‌شوند. مشاورهای اجتماعی و آموزه‌های مهارت‌های ارتباطی می‌گویند: (افراد غیرقابل تحمل، پرحرف هستند و اکثراً هم راجب خودشان حرف می‌زنند. به‌خوداختصاص‌دادنِ یک مکالمه اصلاً کار جالبی نیست. هیچ‌کس دوست ندارد که نقشی در مکالم? حالِ حاضرش نداشته باشد).

فردی دوست نداشتنی

  1. شنونده‌ی بدی هستید

در هنگام یک مکالمه، سعی کنید با خلوص نیت به صحبت‌های طرف مقابل‌تان گوش دهید و جواب مناسب را ارائه دهید، نه این‌که تمام حواس‌تان به این باشد که چگونه جواب دندان‌شکنی بدهید.

این‌که مکالمه را کاملا محاصره کنید و به سخنرانی بپردازید _ یا فقط وقتی طرف مقابل درحال صحبت است، به میان صحبت‌هایش حمله‌ور شوید _ هر دو یکی از مواردی هستند که سبب می‌شوند به فردی غیرقابل دوست داشتن تبدیل شوید. اغلبِ مردم تنها 50% از ذهن خود را به مکالم? حال حاضر اخصاص می‌دهند. (ما یا در گذشته زندگی می‌کنیم یا در آینده، در حالی که باید در اکنون زندگی کنیم). گفتنی است که افرادی که در اکنون زندگی می‌کنند دوست داشتنی‌ترین آدم‌ها هستند.

مشاهده مقاله  چگونه نشانه‌های خودشیفتگی را در دیگران تشخیص می‌دهید؟

تواناییِ شنوندگیِ بالا یکی از مواردی است که می‌تواند هرنوع رابطه‌ای را _چه عاشقانه و چه دوستانه _ به‌غایت قدرت ببخشد. پس برای اینکه از تبدیل شدن به فردی دوست نداشتنی جلوگیری کنید به‌جای این‌که روی حرف و جواب بعدی‌تان تمرکز کنید، حواستان معطوف به حرف‌های حالِ حاضر طرف مقابل باشد و اندکی شوقِ واقعی به صحبت‌هایش نشان دهید.

  1. همیشه حرف خودتان را می‌زنید

لجوج و خیره‌سر بودن نیز یکی از مواردی است که اطرافیان را طرد می‌کند. افراد دوست داشتنی، نظرات خود را بدون توهین به کسی ارائه می‌دهند.

مجموعاً، مردم کسانی را بیشتر دوست دارند که انعطاف‌پذیر باشند و به‌راحتی بشود با ایشان بحث کرد. مردم اغلب وقتی با لجاجت سرِ مسائلِ پست روبرو می‌شوند، احساس معذب‌بودن می‌کنند. مثلاً مخالفت بر سر این‌که دو ابر در آسمان است یا چهار تا.

لازم نیست حتما به تاییدِ تمام چیزهایی که اطرافیان می‌گویند بپردازید. حتی این اخلاق هم گاهاً اعصاب‌خردکن می‌شود، اما مردم به کسانی علاقه دارند که نظرات خود را بدون توهین به کسی ارائه می‌دهند.

به‌طور مثال وقتی یک گروه درحال انتخاب یک مکان برای خوردن شام می‌گردند، یک فرد دوست داشتنی رستوران‌های مورد نظر خود را پیشنهاد می‌دهد. اما اگر تصمیم گروه معطوف به رستوران دیگری باشد، او هم همراه دوستانش به آن مکان می‌رود. چرا که وجود دوستان و بودن در کنار هم، از اینکه حتما من باید رستوران را انتخاب کنم مهم‌تر است. در مکالمه‌ها نیز این‌گونه افراد افکار خود را درقالب موضوعات بحث‌برانگیزی ارائه می‌دهند، در حالی که مثل افراد لجوج می‌توانند به ردِ تمامی نطریه‌های غیر پرداخته و از بحث‌های مسالمت‌آمیز اجتناب کنند.

مشاهده مقاله  8 قانون آداب معاشرت که هر زنی باید بداند

خودخواهی

  1. به ظاهر خودتان نمی‌رسید

صدالبته که زیبایی یک مسئل? ظاهری است، اما وقتی حرف از دوست داشته شدن به میان می‌آید، می‌تواند وجه? شما در نظرِ اطرافیان را تغییر دهد. درواقع مردم به کسانی که بیشتر به ظاهر خود می‌رسند، علاق? بیشتری نشان می‌دهند: تحقیقی در دانشگاه هاروارد ثابت کرد که زنانی که از لوازم آرایشی برای افزایش جذابیت خود استفاده می‌کنند، دوست داشتنی‌تر و قابل اعتمادتر به نظر می‌آیند.

اگرچه شاید هنوز هم غلط هم به‌نظر بیاید، اما سر و وضع شما برای اطرافیان مهم است: به ظاهر خود برسید تا هم از نظر ظاهری و هم روانی برای دوستان‌تان خوشایندتر باشید.

  1. زیادی به خودتان می‌رسید

این‌که زیادی به خودمان برسیم هم ممکن است باعث شود به عنوان یک ریاکار یا حقه باز تلقی شویم.

شاید با خودتان فکر می‌کنید که آیا این مورد را درست خوانده‌اید یا خیر، که باید بگویم کاملا ًدرست خوانده‌اید، مرزی بین زیبارویی و زیاده زیبارویی وجود دارد. اگرچه که جذابیت با دوست داشته شدن رابط? مستقیمی دارد، اما استفاده‌ی بی‌رویه از لوازم آرایشی می‌تواند شما را به‌عنوان یک ریاکار جلوه دهد _ که سبب می‌شود کم‌تر دوست داشته شوید. ما با دیدنِ کمال مشکل داریم و از آن خشمگین می‌شویم. کسی برای ما دوست داشتنی است که کمی لنگ بزند و از این‌که اندکی نکوهش شود، نترسد.

هم? این مسائل ریشه در اعتبار و صحت دارند. ما معاشرت با کسی را دوست داریم که واقعی باشد، یعنی چیزی که می‌بینیم همان چیزی باشد که واقعاً هست. هم? ما وقتی اطراف فردی زمینی و عادی هستیم، آرامش بیشتری داریم چرا که دیگر نگران این‌که بازی داده شویم، با رفتارهای پرافاده و پرمدعا و خودخواهی مواجه شویم، نیستیم.

 

برای خواندن مطالب روانشناسی www.daneshgahezendegi.com را کلیک کنید


برترین تکنیک های تربیت کودکان که هر پدر و مادری باید بداند

اگر جز والدینی هستید که یک فرزند یا بیشتر دارید، باید توجه کنید که مسائل تربیت هر یک از آن‌ها، ممکن است متفاوت باشد. یعنی یک روش برای همه فرزندان جواب نمی‌دهد و این موضوع در نهایت باعث می‌شود که والدین ناامید شوند از تلاش دست بکشند. اینکه بیش از یک سوم والدین فکر می‌کنند روش‌های آن‌ها برای تربیت کودکان موثر و کاربردی نیست، موضوع عجیبی به شمار نمی‌رود. (این نتیجه از تحقیقی شامل 2.134 پدر و مادر با فرزندانی در سنین 2 الی 11 سال به دست آمده)

با این حال، متخصصان کودک می‌گویند که تکنیک‌های خاصی برای تربیت کودکان وجود دارد که در ادامه آن‌ها را معرفی می‌کنیم. همراه دانشگاه زندگی باشید.

تربیت فرزندان

تداوم، کلید اصلی ماجراست

از آنجا که همه افراد، نحوه تربیت متفاوتی را به کار می‌گیرند، نمی‌توان گفت که تداوم در رفتارهای تربیتی باید همیشه وجود داشته باشد. البته باید گفت که کلید اصلی برای رسیدن به هدف‌ها، تداوم در اعمال و تلاش است. ممکن است تغییر مسائل، برای کودکان دشوار باشد و آن‌ها را سردرگم کند. تداوم برای قابل پیش‌بینی بودن اعمال، ضروری به نظر می‌رسد. بنابراین کودکان هر گاه کاری را انجام می‌دهند، می‌توانند واکنش و رفتار والدین خود را در موقعیت‌های مختلف، پیش‌بینی کنند. مثلاً می‌دانند که یک کار بد، پاسخ و واکنش خاصی خواهد داشت.

 

به دنبال یافتن «دلیل» رفتار ناپسند باشید

هنگامی که فرزندتان یک لیوان پُر را روی فرش می‌ریزد، باید یک نتیجه تربیتی برای او در نظر بگیرید. اما اگر بتوانید به جای یک واکنش ساده، به دنبال «دلیل» کار بگردید، احتمالاً سریع‌تر به مشکل فرزند خود پی می‌برید. مثلاً اگر او لیوان را به خاطر کثیف بودن پرت کرده، باید یک رفتار تربیتی خاص نشان دهید اما اگر لیوان را فقط بخاطر دوست نداشتن شیر درون آن پرت کرده، لازم است که روش دیگری برای تربیت او اتخاذ کنید. شاید او به خاطر موضوعی دیگر ناراحت است و قصد دارد نارحتی خود را با چنین کاری نشان دهد. با توجه به این موضوعات و فهمیدن دلیل اصلی کار، می‌توانید از روش‌های بهتری برای تربیت کودک یا صحبت با او، استفاده کنید.

مشاهده مقاله  تاثیرات بازی ویدیویی بر مغز کودک و راهکارهای کنترل آن

از دعوا بر سر قدرت بپرهیزید

سعی کنید نبرد و نزاع‌هایتان را به دقت انتخاب کنید، زیرا زمانی که یک نبرد را انتخاب کردید، فرد بزرگسال (پدر یا مادر) باید در آن پیروز شوند. فقط به مشکلاتی بپردازید که واقعاً اهمیت دارند (مثلا مواردی که به امنیت و سلامتی مربوط هستند) و از موارد کم‌اهمیت چشم‌پوشی کنید. اگر ممکن است انتخاب‌های دیگری به فرزندتان بدهید و در عین حال، محدودیت‌هایی اعمال کنید. توجه کنید که والدین نباید در مقابل فرزندان ضعف نشان دهند و اگر او کار اشتباهی کرد از جمله «این دفعه اشکالی ندارد» استفاده نکنید، زیرا بچه به این نتیجه می‌رسد که هر بار ممکن است والدین نظر خودشان را تغییر دهند و دوباره مرتکب همان خطا می‌شود.

تحسین کودک

بر روی رفتارهای خوب تاکید کنید و به تحسین آن بپردازید

اگر رفتارهای کودک آسیب‌زا نیستند، یک راه برای تربیت او، تحسین کردن کارهای خوب و جایزه دادن به آن به وسیله بغل کردن یا انجام کاری ویژه (مثلاً رفتن به پارک) است. از طرفی باید برخی رفتارهای بد را نادیده بگیرید و فقط به رفتارهای مثبت، واکنش مناسب نشان دهید. بدین ترتیب کودک می‌فهمد که با انجام کار خوب، جایزه می‌گیرد و با انجام کار بد، هیچ چیزی گیرش نمی‌آید.

 

خونسردی خود را حفظ کنید

دیدن از کوره در رفتن والدین و عصبانی شدنشان، برای برخی بچه‌ها مثل یک پیروزی است. پس سعی کنید خونسرد باشید و کنترل خود را حفظ کنید. قبل از واکنش نشان دادن سریع، کمی شرایط را بررسی کنید. بچه‌ها معمولاً سعی می‌کنند از خستگی یا عصبانیت والدین سوءاستفاده کنند، پس این فرصت را در اختیارشان قرار ندهید. اگر مرتکب اشتباه شدید، از آن درس بگیرید و راهی برای حفظ آرامش بیابید. این موضوع می‌تواند درس خوبی برای فرزندتان باشد، پس دفعه بعدی که مشکلی پیش آمد، خونسرد بمانید.

مشاهده مقاله  چه کارهایی انجام می دهیم که بقیه دوستمان ندارند؟ چگونه فردی دوست نداشتنی می شویم؟

کمک گرفتن در تربیت

هنگامی که فردی دیگر مسئولیت مواظبت از فرزندان شما را بر عهده دارد، حتماً شیوه‌های تربیتی را با او در میان بگذارید و به او بگویید که مانند شما رفتار کند. اگر به هر دلیلی، به رویکردی خاص در تربیت بچه‎ها اعتقاد ندارید؛ این موضوع را به مسئول نگه‌داری بچه‌ها یا معلم او، بگویید. بچه‌ها معمولاً از روش‌هایی که برای فرزندان قبلی مناسب بوده، پیروی می‌کنند و این موضوع می‌تواند برای والدین اثربخش باشد.

تربیت کودکان

اطلاعات خود را از شیوه‌های تربیت بالا ببرید

شیوه‌ها و رویکردهای بسیار متفاوتی در بحث تربیت بچه‌ها وجود دارد. شما می‌توانید تئوری و نظرات مختلف در این زمینه را بررسی کنید تا بدانید که در شرایط متفاوت، چگونه عملکردی داشته باشید. می‌توانید از تربیت مثبت، یا بر اساس محدویت یا انواع دیگری استفاده نمایید. مهم است که بدانید هر شیوه چه کاربردی دارد و کجا به کمک شما می‌آید، سپس قادر خواهید بود بهترین گزینه برای خانواده خود را برگزینید.

 

برای خواندن مطالبی از این قبیل کلیک کنید


پنج روش برای جلوگیری از زود قضاوت کردن

زود قضاوت ‌کردن به رابطه آسیب‌های شدیدی می‌زند. در این مقاله پنج روش برای جلوگیری از زود قضاوت کردن ارائه می‌دهیم.

همسر یا معشوقه‌تان با بسته‌ای کوچک از سوپر مارکتِ محل وارد خانه می‌شود. بسته آن‌قدر کوچک است که شما زحمتِ پرسیدن را به خودتان نمی‌‎دهید. از اینکه او خریدها را انجام نداده و این مسائل تماماً بر روی دوش شما است ناراحت شده و به او تشر می‌زنید.

اما حقیقت چیز دیگری است. آن بسته شامل تمام اقلامی است که خانه بدان نیاز داشته، و کوچکیِ آن به‌خاطر این است که وسایل به خوبی در کنار هم چیده شده‌اند. حالا شما باید عذرخواهی کنید، اما حتی با این‌کار، خلأ ناشی از بی‌اعتمادی‌ای که به‌وجود آورده‌اید، اندکی غیرقابل جبران است.

مردم به زود قضاوت‌ کردن عادت دارند، چه در رابطه‌های عاشقانه و چه در فعل‌وانفعالات روزمره. فرض کنید ناگهان یک غریبه در پیاده‌رو به شما می‌خورد. شما در همان لحظه عصبانی می‌شوید. اما او هیچ قصدی نداشته و تنها می‌خواست که کودکش را در جمعیت گم نکند.

زود قضاوت کردن

این‌طور به‌نظر می‌آید که زود قضاوت‌ کردن نه تنها در رابطه‌های‌تان شکاف‌های عمیقی ایجاد می‌کند، بلکه اگر به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شود، می‌تواند به سلامت ذهنی شما آسیب برساند. در واقع اگر آگاهی شما نسبت به زود قضاوت کردن بالا برود، از روی? این کار غافلگیر می‌شوید.

زود قضاوت‌ کردن می‌تواند بر روی اضطراب اجتماعی و اختلالات وهمی تاثیر گذار باشد. چیزی که در روانشناسی آن را (تهدیدِ قابل پیش‌بینی) می‌خوانند. در تحقیقات دانشگاه ایست آنگلیا، جیمز هارولی و همکارانش به این نتیجه رسیدند که زودقضاوت‌کردن بعد از آزمایش در فضاهای مختلف، به عنوان پروسه‌ای درنظر گرفته شده که در آن فرد با حضور در شرایطی خاص، فکر می‌کند که قرار است از نظر جسمی، روحی و یا اجتماعی آسیب ببیند.

مشاهده مقاله  4 ترفند برای آن که بدون تسلیم شدن در زندگی به مسیرتان ادامه دهید

به عبارت دیگر، شما با شرایطی که از نظر احساسی مبهم است موجه می‌شوید و به‌طور خودکار نتیجه می‌گیرید که اطرافیان قصد صدمه‌زدن به شما را دارند. وقتی این طرز تفکر تبدیل به یک الگوی پرتکرار شود، آن وقت است که هم? آدم‌ها از نظر شما اهریمنی به نظر می‌آیند و نه تنها رابطه‌های‌تان، بلکه سلامت ذهنی شما در یک شیب پرخطر قرار می‌گیرد.

قضاوت کردن

آزمایشی استاندارد برای اندازه‌گیری میزان زود قضاوت‌ کردن در افراد، به دست هورلی و همکارانش پدید آمد _ قضاوتِ اینکه توپ‌های رنگی از کدام سوراخ بیرون می‌آیند. افرادی که امتیازات بالایی داشتند حتی قبل از این‌که اطلاعات کافی را در اختیار داشته باشند و یا تصمیم خود را سبک و سنگین کنند، نظر خود را اعلام می‌کردند.

در تحقیق او، 8 مرد و 4 زن نماینده جوامع سلامت ذهنی بودند و برای کاهش زود قضاوت‌ کردن خود، تحت آموزش‌های مختلفی قرار گرفته بودند. از بین 12 شرکت کننده، 5 نفر مبتلا به بیماری بدبینی شیزوفرنی بودند، 3 نفر اختلال روانی داشتند، 3 نفر مبتلا به اختلالات شیزوفرنیایی بودند و 1 نفر اختلالات وهمی داشت. اختلالات آن‌ها حدوداً 10 سال پیش از موعد خود ظهور کرد و 11 نفر از این 12 نفر، تحت درمان‌های روانی بودند.

به علاوه‌ی این اختلالات و امراض روانی، شرکت کنندگان، درصد اضطراب اجتماعی را نیز افزایش دادند. قصد و تلاش آن‌ها برای نگهداری از باورهای غیرقابل انعطاف‌شان تشخیص داده شد، اگر می‌خواهید بدانید چگونه، باید بگویم که زود قضاوت‌ کردن آن‌ها و گرفتن تصمیمات قطعی از اطلاعات بصری اندک، نشان دهنده‌ی این موضوع بود.

از طریق این تحقیق، تمرین‌هایی نیز برای درمان از اختلالات و مخصوصاً زودقضاوت‌کردن ایجاد شد. این تمرینات برای از بین بردن تصمیم‌گیری‌های قطعی ناشی از پارامترهای محدود، و باورهای غیرقابل انعطاف است. از طریق این تمرین، 9 نفر از 12 نفری که شرکت کرده بودند، تسکین یافتند.

مشاهده مقاله  وقتی همسرم عزت نفس پایین دارد، باید چه کنم؟

پارانویای 6 نفر کاهش یافت، و اضطراب اجتماعی یکی از شرکت کنندگان به حد ناچیزی رسید. تمرین‌های دیگری هم برای این منظور به‌وجود آمده‌اند که وقتی نتایج این دو مقایسه شد، تفاوت عمده‌ای بین آن‌ها قرار گرفت. قطعاً این تمرینات نتایج بهتری داشتند. این تمرینات توسط هلن والر و همکارانش در دانشگاه کینگ لندن پدید آمده‌اند.

زود قضاوت نکنیم

شاید کاهش این اختلالات و از بین بردن این نوع تفکر در افراد بیمار سخت باشد، اما اگر این تمرینات توسط افراد سالمی که تنها رگه‌هایی از زودقضاوت‌کردن را در زندگی خود حس می‌کنند صورت گیرد، نتیجه بی‌نظیر خواهد بود:

  1. به دفعاتی فکر کنیدکه اشتباهاً زود قضاوت کردید.

    به مواردی فکر کنید که به‌عنوان مثال برای‌تان آوردم. کسی که اشتباهاً به معشوق? خود تهمت می‌زند. کسی به‌خاطر یک برخورد ساده در پیاده‌رو عصبی می‌شود و یا موارد مشابه. شما چطور؟ آخرین باری که شما اعتماد را بین خود و معشوقه‌تان از بین بردید چه‌زمانی بود؟ آخرین باری که به جای سمت راست، به چپ پیچیدید کِی بود؟ آن هم فقط به‌خاطر این‌که تابلوهای راهنما را درست نگاه نکردید.

  2. توانایی خود برای دیدنِ مجموعِ اشیا را آزمایش کنید.

    شرکت کنندگان آزمایش مذکور باید بتوانند پس از دیدن گوشه‌ای از تصویر، تمامیتِ آن را حدس بزنند (مثلاً پس از دیدنِ دست? یک کوزه، باید حدس بزنند که آن چه شیءای است). سپس تکه‌های دیگری را می‌بینند و باید جلوی از تصمیم‌های زودتر از موعد خودداری کنند.

با دانشگاه زندگی همراه شوید تا بهترینها را به شما بدهیم


تاثیر تشکر کردن در زندگی: با تشکر کردن خودتان را از مهلکه نجات د

برای شما هم پیش آمده که از کسی توقع تشکر کردن داشته‌اید ولی برخلاف توقعتان هیچ واکنشی از سمت او ندیده‌اید. در چنین شرایطی احتمالا با خودتان گفته‌اید فلانی چه قدر از خودراضی است، چه قدر متوقع است و … خیلی از ما در زندگی روزانه و به طور معمول از یکدیگر قدردانی و سپاس‌گذاری نمی‌کنیم مگر زمانی که واقعا مجبور باشیم یا در شرایطی قرار بگیریم که چاره‌ای نداشته باشیم؛ اما آیا تاثیر تشکر کردن در زندگی همین قدر مختصر و بی‌اهمیت است که بخواهیم آن را نادیده بگیریم؟!

شاید جمله”متشکرم” یکی از جملات پرکاربردی باشد که حقش در میان تمام عباراتی که در روز استفاده می‌کنیم ضایع شده باشد؛ چون در کم‌تر به کاربردی و اثرگذاری این جمله در ارتباطاتمان دقت کرده‌ایم. اما اگر کمی گوش و چشممان را باز کنیم متوجه حقایقی درباره تشکر کردن در زندگی می‌شویم که احتمالا باعث شده بارها و بارها از مهلکه نجات پیدا کنیم!

 

تشکر کردن در زندگی

در ادامه می‌خوانید که چه طور با قدردانی از دیگران در چند موقعیت متفاوت و حیاتی زندگی می‌توانید جهت‌گیری فکری طرف مقابلتان را نسبت به خودتان تغییر دهید.

تاثیر تشکر کردن در زندگی: با تشکر کردن خودتان را از مهلکه نجات دهید!

شاید تشکر نکردن یکی از همان نشانه‌های خودشیفتگی در افراد باشد که باعث می‌شود در هر شرایطی نتوانند متواضعانه رفتار کنند؛ اما اگر با اثرات قدردانی و تشکر کردن در زندگی آشنا شوند احتمالا رویکردشان تغییر پیدا می‌کند.

اگر در طی زندگی خود نیاز به مشاوره ازدواج و یا نیاز به مشاوره خانواده پیدا کردید ما می توانیم به شما کمک کنیم.

مشاهده مقاله  6 سوالی که برای کشف مسیر زندگی باید از خودتان بپرسید (2)

تشکر کردن زمانی که مورد تمجید و تعریف واقع می‌شوید

وقتی که دیگران به تشویق ما می‌پردازند احتمالا اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد تواضع و فروتنی در مقابل آن‌ها است. اما مشکل از آن جایی شروع می‌شود که در این حالت دقیقا نمی‌دانیم چه جمله‌ای بر زبان آوریم و چه جمله‌ای بگوییم که از نظر دیگران رفتار پسندیده‌ای داشته باشیم.

شاید بهترین جمله در چنین مواقعی تشکر کردن و قدردانی باشد؛ بدون این که این عبارت کامل را بخواهید با استفاده از جملات اضافی ناقص کنید! به مثال‌های زیر دقت کنید:

زمانی که دیگران درباره لباس زیبای شما تعریف می‌کنند، به جای این که بگویید “اوه، این لباس را حیلی وقت پیش خریدم” بگویید: “ممنونم، خوشحالم که دوست داشتید”.

زمانی که دیگران از شیوه سخنرانی و نطق شما در یک کنفرانس تعریف می‌کنند، به جای این که بگویید: “واقعا؟ احساس استرس زیادی داشتم و حس می‌کنم خوب عمل نکردم” بگویید: “ممنونم؛ خوشحالم که همه چیز خوب پیش رفته است”.

تشکر کردن

 

تشکر کردن زمانی که دیر به قرارتان رسیده‌اید!

مسلما در همه جای دنیا فردی که تلاش می‌کند به موقع برسد اما باز هم دیر می‌رسد استرس و فشار روانی زیادی را تحمل می‌کند و این موضوع در همه جای دنیا ناراحت‌کننده است. از طرفی کسی هم که منتظر ما بوده احساس می‌کند مورد بی‌احترامی قرار گرفته است و بنابراین این دیر رسیدن تبدیل به یک کلاف پیچیده می‌شود!

در صورتی که شما هم در چنین شرایطی قرار گرفتید ( البته که قبلا هم قرار داشته‌اید!) احتمالا از جمله تکراری “عذرخواهی می‌کنم” استفاده می‌کنید؛ اما باور کنید گاهی این کلیشه‌ها هستند که اوضاع را برای سخت‌تر کرده‌اند. تشکر کردن در زندگی برای مدیریت این موقعیت هم مناسب است. به این شکل که اگر دیر به قرار رسیده‌اید به جای این جمله که ” مرا بابت تاخیرم ببخشید” بگویید: ” از صبوری شما تشکر می‌کنم!”.

مشاهده مقاله  پنج روش برای جلوگیری از زود قضاوت ‌کردن

 

تشکر کردن در زندگی

تشکر کردن زمانی که می‌خواهیم به دیگران تسلی بدهیم!

همه ما در موقعیتی قرار می‌گیریم که احساس می‌کنیم باید یک جمله آرام‌بخش به کسی که در حال درد و دل کردن با ما می‌باشد تحویل دهیم. احتمالا با این جمله است که مطمئن می‌شویم به اندازه کافی با او همدردی کرده‌ایم؛ اما آیا واقعا همین طور است؟! یک جمله به اندازه کافی حسن نیت ما را نشان می‌دهد؟

فرض کنید همکار شما مادرش را به تازگی از دست داده و در غم از دست دادن او مشغول گفتگو با شما شده است. در چنین شرایطی شاید اولین جملات شما ابراز تاسف باشد و سپس بگویید ” حداقل خاطرات زیادی از او همراهت مانده است” یا “می‌توانی همان طور که مادرت دوست داشت راهت را ادامه دهی”. اما به جای تمام این جملات که شاید برای مخاطب شما مسخره و خنده‌دار به نظر برسند بهتر است در یک جمله از او تشکر کنید و بابت این که حرف‌هایش را با شما تقسیم کرده از او قدردانی کنید. یا در شرایط مشابه دیگر، وقتی که همکارتان درباره از دست دادن شغل برادرش با شما صحبت می‌کند به جای گفتن این جمله که “حداقل سلامتی کامل بدنی دارد و جای شکر دارد” بگویید: “از این که حرف‌هایت را با من در میان گذاشتی ممنونم؛ من این جا هستم که این مشکل را حل کنیم”.

برای گرفتن وقت مشاوره www.daneshgahezendegi.com را دنبال کنید


جنبههای شخصیتی درونگرایی: آیا شما فردی درونگرا هستید؟

تیپ‌های شخصیتی افراد به شدت با حال و هوای جامعه و زندگی آن‌ها مرتبط است. آن چیزی که جامعه را در قاب گوشی و تکنولوژی خلاصه و دردسترس‌تر کرده باعث شده جنبه‌های شخصیتی درونگرایی خیلی بیش‌تر از گذشته در افراد نمود پیدا کند. جنبه‌هایی که متناسب با تعمیق تفکر افراد، نگرش‌ها و ترجیح‌ آن‌ها در زندگی تعریف می‌شوند.

 

جنبه‌های شخصیتی درونگرایی

این که سعی کنیم درونگرا نباشیم یا این که ویژگی‌های شخصیتی خود را تغییر دهیم امری سلیقه‌ای است؛ اما اگر شما درونگرا هستید احتمالا ویژگی‌های مشترکی با سایر افرادی که همین تیپ شخصیتی را تجربه می‌کنند دارید. مثلا اگر قرار باشد انرژیتان را روی کاری صرف کنید ترجیح می‌دهید آن را به گروه کوچکی از افراد مورداعتمادتان هدیه کنید و اعمالتان روی انجام همان کار متمرکز باشد. احتمالا ترجیح می‌دهید ناهارتان را با دوستان صمیمی خود صرف کنید تا این که در یک گروه بزرگ از غریبه‌ها قرار بگیرید. شاید هنگام صحبت کردن رویکرد آگاهانه‌تری نسبت به ارزیابی خطرات و ریسک‌های موجود داشته باشید و از تنهایی و انجام کارهایی که خودتان برای آن‌ها به تنهایی برنامه‌ریزی کرده بودید بیش‌تر لذت ببرید. احتمالا وقتی که در محیط شلوغی قرار می‌گیرید احساس یک غریق را دارید که دستش به هیچ جایی نمی‌رسد و در کل به محیط آرام، بدون شلوغی و دارای یک حریم خاص که بتوانید زندگی درونی را در آن تجربه کنید بیش‌تر علاقمند هستید.

با توجه به این ویژگی‌ها، امروزه چند تیپ شخصیتی برای افراد درونگرا تعریف می‌شود. تیپ‌هایی که به اشکال مختلفی آنالیز می‌شوند و تطبیق ویژگی‌های شخصیتی با هر یک از این تیپ‌ها احتمالا شناخت بهتری از روحیات ما در اختیار دیگران قرار دهد. اگر مایل هستید بدانید آیا فردی درونگرا هستید و سپس در کدام یک از طبقه‌بندی‌های این تیپ شخصیتی قرار می‌گیرید همراه دانشگاه زندگی باشید.

مشاهده مقاله  انواع ارتباط غیرکلامی از دیدگاه روان‌شناسی که باید بدانید

جنبه‌های شخصیتی درونگرایی: آیا شما فردی درونگرا هستید؟

اگر از اطرافیانتان درباره جنبه‌های شخصیتی درونگرایی و این که برونگرا هستند یا نه بپرسید جواب واحدی دریافت نمی‌کنید. مثلا در بسیاری از گفتگوهایی که با افراد صورت گرفته به درونگرایی اذعان داشتند در حالی که در حد میانه درونگرایی و برونگرایی قرار داشتند. بنابراین این شما هستید که باید با در نظر گرفتن چند فاکتور مهم، جنبه‌های شخصیتی درونگرایی را در اطرافیانتان ردیابی کنید.

درونگراییتیپ اول: درونگرایی اجتماعی

به این جمله دقت کنید:

“من معمولا سعی دارم برنامه روزم را طوری تنظیم کنم که ساعاتی را برای وقت‌گذرانی و خلوت با خودم داشته باشم.”

این جمله بیانگر تمایل فرد درونگرایی است که به جای حضور در جمع‌های بزرگ، حضور میان دوستان و حتی خلوت تنهایی خود را ترجیح می‌دهد. البته درونگرایی به معنای جمع‌گریزی نیست. فرد درونگرا بر خلاف تصور دیگران جامعه‌ستیز نمی‌شود؛ بلکه در افکار خود غرق می‌شود و با وجود قرار گرفتن در جمع، بیش‌تر به خودش و احساساتش می‌پردازد.

تیپ دوم: درونگرای خویشتن‌نگر

به این جمله توجه کنید:

“من معمولا به حس درونم گوش می‌دهم.”

از جنبه‌های شخصیتی درونگرایی که در این تیپ قرار می‌گیرد می‌توان به غرق شدن در افکار سرگرم‌کننده اشاره کرد. البته این حالت یک حالت عصبی نیست؛ بلکه نوعی درونگرایی یا خویشتن‌نگری خلاقانه است که هرگز نباید مورد نکوهش اطرافیان قرار گیرد. درون‌گراها نیاز دارند تا زمان‌هایی را به دور از دنیای برون‌گراها بگذرانند و انرژی و نیروی خود را برای اوقات بعدی بازیابی کنند. اطرافیان فردی که درونگرا است باید در نگرش خود تجدیدنظر کنند و چنین افرادی را که در آغوش تنهایی خود بیش‌تر به خودنگری می‌پردازند درک نمایند.

 

برای خواندن مقالات روانشناسی www.daneshgahezendegi.com را دنبال کنید