برای مدیریت افکار گمراه کننده که بر روح و روان ما چیره میشوند
بیشتر ما در افسانه ها شنیده ایم که ماه کامل باعث تغییر ماهیت انسانها به انسانهای گرگنما و خون آشامها میشود. اعتقاد به قدرت ماه در تبدیل کردن انسان به موجودی خشن و ایجاد جنون در او ریشه در باورهای باستانی داشته و بسیار در میان مردم گسترده است. چنانچه شما با افسران پلیس یا کارکنان بخش اورژانس بیمارستان صحبت کنید ملاحظه میکنید که برخی از آنها اعتقاد دارند زمانی که ماه کامل است تصادفات، وقایع خشونتبار و پذیرش افراد روانی بیشتر میشود. قدرت ماه در تاثیر گذاشتن بر رفتار ما بدون شک ایدهای است که از جذابیت خاصی در میان عموم برخوردار است؛ اما ورای قصههای عامیانه بارها و بارها مطالعاتی در این زمینه صورت گرفته و بر خلاف این افکار گمراه کننده هیچ ارتباطی میان تصادفات، خودکشی، قتل و سایر اقدامات مجرمانه با ماه کامل مشاهده نشده است. اما این ریشه این افکار گمراه کننده در چیست؟
اگر بخواهیم این افکار گمراه کننده را به خوبی بررسی کنیم میبینیم که هیچ یک از پرستارانی که وقایع شوم را به کامل شدن ماه نسبت میدادند انسانهایی با درجه هوش پایین نبودند. آنها تنها اسیر یک خطای روانی متداول میان انسانها شدهاند که روانشناسان از آن با عنوان “همبستگی فریبنده” یاد میکنند.
شما می توانید با مشورت با روانشناس در خصوص مسائل مهم زندگی خود مانند مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج بهترین تصمیم را بگیرید و گمراه نشوید.
این بار در دانشگاه زندگی به عنوان منبع جامع آموزشهای روانشناسی و سخنرانی سعی داریم به یکی دیگر از مسائل متداول در این حوزه که ارتباط پیچیدهای با خرافات دارد بپردازیم. همراه ما باشید.
برای مدیریت افکار گمراه کننده که بر روح و روان ما چیره میشوند
احتمالا همین حالا با خودتان بگویید که این افکار گمراه کننده چه طور سراغ انسان میآیند؟ ما چه طور فریب این افکار را میخوریم بدون این که آنها را آنالیز و سبک سنگین کرده باشیم. تفکر فریبنده درست زمانی به وقوع میپیوندد که ما آثار یک پدیده را بزرگنمایی میکنیم و از در نظر گرفتن تمام جوانب آن بازمیمانیم. فرض کنید یک مسافر از کشوری دیگر به نیویورک سفر کرده است. بلافاصله که سوار مترو میشود با شلوغی و هرج و مرج شدید در مترو رو به رو میشود. خارج از مترو و در رستوران با بداخلاقی پیشخدمت و سپس هنگام پرسیدن یک آدرس از شهروندان، با بیتفاوتی از کنار او عبور میکنند. چنین فردی احتمالا وقتی که از نیویورک برگردد با توجه به خاطره و تجربهای که از این سفر داشته احتمالا به همه میگوید که مردم این شهر رفتار محترمانهای ندارند یا این که مردم در شهرهای بزرگ و پیشرفته گستاخ هستند. با این حال ممکن است بعد از این سفر فراموش کرده باشید هزاران نفری که در مترو با کمال آرامش نشسته بودند یا در رستوران برخورد صحیحی با شما داشتند. در حقیقت به یاد سپردن برخوردهای عادی هم کمی دشوارتر است و شاید به همین دلیل باشد که به یادآوری آن لحظاتی که احساس کردهایم برخورد درستی با ما صورت نگرفته، سادهتر باشد.
درست همینجا است که روانشناسان به کمک بشر میآیند. علم روانشناسی معتقد است که انسان به صورت ذاتی تمایل دارد وقایع مهمی را که به یاد آوردن آنها برایش سادهتر است پررنگتر نشان دهد و از این رو ممکن است درگیر افکار گمراه کننده شود. در مقابل آن دسته از اتفاقات یا خاطراتی که سختتر یادآوری میشوند دستکم گرفته میشوند.
چه متوجه طور همبستگی فریبنده شویم؟
استراتژی سادهای برای در نظر گرفتن و مشخص کردن آن دسته از تصورات مخفی استفاده از جدول احتمالات است. این جدول شما را مجبور میکند تا وقایعی را که اهمیتی ندارند انکار و فراموش کنید.
به جدول زیر دقت کنید:
- در بخش A: ماه کامل همزمان با افزایش وقوع حوادث ناگوار باعث میشوند یادآوری این حادثه سادهتر از هر چیز دیگری باشد
- در بخش B: ماه کامل است اما اتفاق ناگواری رخ نداده. چون اتفاق خاصی نیفتاده است کمتر اتفاق میافتد این حادثه را به یاد آوریم
- در بخش C: با توجه به این که ماه کامل نیست اما حوادث ناگواری رخ داده است، افکار گمراه کننده به این شکل بروز مییابند که احتمالا فقط یک روز شلوغ را تجربه کردهایم
- در بخش D: نه ماه کامل بوده است و نه اتفاق خاصی رخ داده است. بنابراین برای مغز ما سادهتر است که تمام آن چه که رخ داده را انکار کند و اصلا به یاد نیاورد
برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید