وقتی که حسادت ازدواج شما را تهدید میکند، چه باید کرد؟
حسادتِ غیر منطقی چیست؟
بارها و بارها از من میپرسند که حسادت غیر منطقی را چگونه باید تحت کنترل خودمان دربیاوریم. به طور معمول، افراد متوجه میشوند که احساس آنها هیچ دلیل و یا هیچ مدرک موثقی را همراه خود ندارد، اما قادر با کنترل این احساس نیستند. به علاوه، فرد معمولاً متوجه میشود که این احساس یک ذات خبیثتر از نفسِ خویش را نیز دارا است، این ذات که شما حتی نمیتوانید با آن مخالفت کنید و یا رهایش کنید، حال آنکه از نتایج مخربش آگاهی دارید.
چنین رفتاری اصولاً همراه با سوالپیچ کردن افراطی همسر، شکاک بودن و همچنین تهمت زدن همراه است. بسیاری از افراد از اینکه نمیتوانند بدون هیچ مدرکی به همسر شکاک خود ثابت بکنند که واقعاً مشکلی وجود ندارد، ناامید میشوند. این مسئله تبدیل به یک چرخ? رشد کننده از عصبانیت و خشم میشود که بعدها، فرد شکاک از آن به عنوان برهانی برای صحتِ شک خود استفاده میکند.
فردِ حسادتگر اغلب به سختی تلاش میکند تا این رفتار و اخلاقش را کنار بگذارد و این ناتوانی باعث میشود که احساس بدبختی و بیچارگی به او دست بدهند. او باور دارد که اگر بتواند از هر راه ممکنی شک خود را به مرحل? اثبات برساند، احساس بهتری خواهد داشت.
سفسطه و یا استدلال غلطی که در این طرز فکر موج میزند، این است که اعتماد فرد مقابل ابداً قابل اثبات نیست؛ اما به راحتی قابل انکار است. یعنی فرد میتواند به راحتی و با هر حرفِ درست یا ندرستی قبول کند که فرد مقابلش در حال کار اشتباهی است، اما با هزار مورد مدرک موثق هم حاضر به باورِ بیگناهیِ وی نیست. توضیحِ اعتماد این است که ما باور داشته باشیم که یک مسئله درست و صحیح میباشد.
برای همین منظور، بدون هیچ مدرکی بر علیه این ادعا، اگر ما خواستار یک رابط? رضایت بخش هستیم، باید بدانیم که اعتماد به معشوقمان یک امر ضروری محسوب میشود.
یکی از سختترین مسائلی که همیشه به آزار و اذیت بشر پرداخته، این است که ما هیچوقت نمیتوانیم به طور قطع و یقین مطمئن باشیم که یک امر صحیح است. ما اغلب از اینکه به یک نفر اعتماد کنیم میترسیم، چرا که فکر میکنیم نهایتاً به ما آسیب خواهند زد و یا ناامید خواهیم شد. برای همین منظور، خودمان را دچار هزارن فراز و نشیب مختلف میکنیم تا خودمان را از درد و رنج و فقدانِ احتمالی دور نگه داریم. اما جالب است که با تلاش برای محافظت از خودمان، دقیقاً خودمان را به چاهِ بلایا میاندازیم. به عبارت دیگر، زنی که به شدت شوهر خود را زیر نظر دارد و از اینکه به او اعتماد کند واهمه دارد، با همین بی اعتمادی و شکاکی، ازدواج خود را از هم میپاشاند. به عنوان یک نتیجهگیریِ کلی، او خودش را دچار همان درد و فقدانی میکند که سعی داشت از خودش را از آنها دور کند.
چه چیزی سبب به وجود آمدن حسادت غیرمنطقی میشود؟
برای کسی که میخواهد نحوه ی کنترلِ حسادت غیر منطقیاش را بیاموزد، قدم اول این است که بداند دقیقاً چه چیزهایی میتوانند سببِ به وجود آمدن این طرز تفکر شوند. اغلب این چنین است که یک فردِ مستعد برای شک و حسادت غیر منطقی احتمالاً مشکلاتی از قبیل احترام به نفسِ پایین، احساس ناامنی، ترس از آسیبپذیری و یا ترس از ترک شدن را دارد.
کسی که احترام به نفسِ پایینی دارد ممکن است احساس کند که لیاقت دوست داشته شدن را ندارند، یا اینکه نمیتواند باور کند که ممکن است همسرش آنقدر او را دوست داشته باشد که همیشه پایبند به او و عشقش بماند. احتمالاً این احساسات ریشه در نوعی سوءاستفاده در گذشت? شخص و روابط گذشت? شخص دارند که باعث شدهاند حالا و در لحظ? اکنون، فرد حس کند که غیر قابل دوست داشتن است.
برای مثال، اگر به یک نوجوان گفته شود که: (اگر توهم کمی شبیه به برادرت بودی میتوانستی یک دوست دختر داشته باشی) این باور در او شکل میگیرد که حتماً مشکل خاصی در او وجود دارد. بسیاری از اوقات ما پیامهایی از این قبیل _ گاه زیرکانه و غیر قابل تشخیص و گاه بسیار واضح _ را دریافت میکنیم که میتواند در فرآیند رشد، باورهای ما را راجع به خودمان شکل دهد.
احساس ناامنی نیز ممکن است ریشه در کمبودِ احترام به نفس داشته، و یا مربوط به شرایطی شود که در آن، فرد در گذشته ضرب? روحی خورده باشد. همین نتیجه و احتمالات برای ترس از ترک شدن نیز صدق میکنند. وقتی که ما فقدان عظیمی را تجربه کرده باشیم در حالی که شانسِ تصحیح آن را نداریم، آن زمان است که یک نوع ترس گسترده و یا واکنش اجتنابی را در شرایط مشابه برای خودمان پیش میگیریم. اگرچه، همانطور که قبلتر نیز توضیح دادیم، این اجتناب ممکن است که ترس از ترک شدنِ ما را به ورط? حقیقت بکشاند.
برای مقالات روانشناسی خانواده کلیک کنید
دانشگاه زندگی همراه شماست