همدلی از همزبانی بهتر است

من اولین بار که پی به وجود تفاوت (تفاوت فنی این دو اصطلاح) میان این دو کلمه بردم، زمانی بود که دانشجوی روانشناسی شدم. اوایل با  فهم مساله همدلی مشکل داشتم و نمی‌توانستم تفاوت بین آن دو را درک کنم و با توضیحاتی هم که هر کدام از اساتید می‌دانند بیشتر گیج می‌شدم.

مدتی سپری شد تا من به درک نسبتا درستی از هر دو کلمه دست یافتم. و توانستم آن را در ارتباطات روزمره با دیگران بکار ببرم.

همدلی و همدردی از ملزومات تعامل با دیگران هستند. اکثر افراد همدردی را بلدند و آن را در برخورد با دیگران بکار می‌برند. ولی همدلی کردن با دیگران یک مقدار سخت‌تر است، چرا که همدلی کردن یک هنر است و مهارتی است که باید آموخته شود.

همدلی و همدردی

همدردی کردن یعنی چه و ما چه زمانی آن را  در تعاملات با دیگران بکار می بریم؟

اصولا هنگامی که برای فردی اتفاق ناگوار و ناخوشایندی رخ داده است که او را ناراحت و اندوهگین کرده و یا بالعکس زمانی که در اثر اتفاق خوشایندی او خوشحال است، سهیم شدن ما در هیجانات و احساسات او به معنی همدردی کردن با آن فرد است. یعنی وقتی ناراحت است، گریه می کند، عزیزی را از دست داده است، ما هم با او گریه می کنیم و به او تسلیت می‌گوییم و نسبت به او دلسوزی می‌کنیم. و یا هنگامی که شاد است و می‌خندد ما هم با او می‌خندیم. پس می‌بینید که اکثر ما همدردی را بلدیم و از آن در تعاملات روزمره زیاد استفاده می‌کنیم.

مشاهده مقاله  راه‌هایی جدید برای انجام بهتر کارها

 

همدلی کردن یعنی چه و چه وقت و کجا آن را بکار می بریم؟

همدلی کردن بیشتر در مواقعی بکار می‌رود که مشکلی وجود داشته باشد و همانطور هم که قبلا اشاره شد قدری سخت‌تر از همدردی کردن است. در همدلی کردن شاید ما با طرف مقابل‌مان شروع به گریه کردن و یا خندیدن نکنیم، ولی سعی می کنیم که خودمان را جای آن فرد بگذاریم و از دریچه ای که او به آن مشکل می‌نگرد با قضیه برخورد کنیم.  سعی می‌کنم با مثالی مطلب را برای‌تان قابل فهم‌تر نمایم.

فرض کنید که شما دوستی دارید که اخیرا همسرش را از دست داده است. چند جلسه اول که به مراسم ترحیم می روید شما هم با او گریه می‌کنید و در احساسات او شریک هستید.

به او تسلیت می‌گویید و اگر خیلی بی‌تابی کند نصیحتش کرده و می‌گویید: «این اتفاقی است که برای همه پیش می‌آید، هم? ما رفتنی هستیم و… .»  تا این مرحله شما با او همدردی می‌کنید و هدف‌تان تسکین دادن اوست و از او می‌خواهید که صبور باشد. ولی پس از طی این مرحله و سوگواری‌های اولیه شما بایستی با او همدلی نمایید چرا که او بعد از این مرحله به همدلی شما نیاز دارد. به کسی نیاز دارد که به سخنانش گوش دهد و او را بفهمد.

همدلی و همدردی

من فکر می کنم که همدلی کردن با دیگران را بلد نیستم. برای آموختن آن چه کارهایی باید انجام بدهم؟

1) اولین قدم برای آموختن همدلی، خوب گوش دادن است. شما باید مهارت خوب گوش دادن را بلد باشید. بدون اینکه حرفهای طرف مقابل‌تان را قطع کنید اجازه دهید که حرف بزند و شما با تکان دادن سر نشان دهید که به حرفهایش گوش می‌دهید.

مشاهده مقاله  تصمیم‌گیری درست، یک هنر است

2) برخی از سخنان طرف مقابل‌تان را تکرار کنید تا بداند که شما متوجه منظور او شده‌اید. هدف از انجام این کار تایید کردن احساساتی است که او در آن لحظه دارد. هیچ‌گونه قضاوتی درمورد احساسات و حرفهایش نداشته باشید و در مورد درستی و نادرستی احساسات‌ش چیزی نگویید.

3) اگر توانستید راهکاری برای حل مشکلات او ارایه بدهید. و اگر در آن لحظه راه‌حلی برای حل مشکلش به فکرتان نرسید، بگویید که با کمال میل آمادگی کمک کردن به او را دارید و اگر کاری از دستتان برآید، برایش انجام می‌دهید.

همدردی و همدلی

فرایند همدلی:

با توجه به مطالب فوق پی می‌بریم که همدلی کردن فرایندی منطقی است که طی آن خودمان را جای دیگران می‌گذاریم و با خود می گوییم:

  1. اگر این اتفاق برای من می‌افتاد من چه حسی می‌داشتم؟
  2. می‌خواهم بفهمم که چرا دیگران این احساسات را دارند.
  3. می‌خواهم درک‌شان کنم.

سه مرحل? فوق را با مثالی تمرین می‌کنیم.

دوست‌تان با اینکه مدت یک سال تمام برای کنکور درس خوانده و تلاش زیادی کرده،  قبول نشده است. به ملاقاتش می‌روید. در برخورد نخست که شما را می‌بیند گریه می‌کند، شما هم او را در بغل گرفته و گریه می‌کنید بعد از چند دقیقه سعی می‌کنید تا با سخنان‌تان او را تسکین دهید. «عیبی نداره، دنیا که به آخر نرسیده، امسال نشد سال بعد و … .» تا این مرحله با او همدردی نموده‌اید ولی پس از این مرحله او دیگر نمی‌خواهد نصیحتش کنید.

 

شما می توانید همه مقالات روانشناسی خانواده را یک جا بخوانید

دانشگاه زندگی همراه شماست